« متن اصلي روايت قرب نوافل | سیر مطالعاتی انجمن پژوهشی » |
شرح حديث قرب نوافل از علامه جوادي آملي دامت بركاته
عبادت و ولايت
يكي از راه هاي تحقق ولايت عبادت خدا است، زيرا انسان از طريق عبادت و بندگي خدا محبوب خدا ميشود و محبوب خدا به مقام ولايت الهي بار خواهد يافت. قرآن كريم در آيه اي (كه سجده واجب دارد) خطاب به پيامبر(صلي ا… عليه و آله و سلم) ميفرمايد: (كلاّ لاتطعه واسجد واقترب) [سوره علق، آيه 19. ]؛ اي پيامبر! زنهار فرمانش مبر و سجده كن و خود را به خدا نزديك گردان.
گرچه در اين آيه از سجده سخن به ميان آمده است، ولي منظور از سجده همان نماز و عبادت است، و عبادت داراي معناي وسيعي است كه شامل امتثال همه دستورات الهي مي شود و در واقع راه نيل به ولايت الهي، امتثال همه جانبه دستورات الهي است.
اين بيان در احاديث اهلبيت (عليهمالسلام) كه همتاي قرآن كريم هستند هم آمده است. از جمله روايتي كه شيعه و سنّي از رسول اللّه(صلي ا… عليه و آله و سلم) نقل كرده اند و به روايت « قرب نوافل» معروف و مشهور شده است. روايت را ابان ابن تغلب به عنوان حديث قدسي از امام باقر(عليهالسلام) چنين نقل ميكند:
« لمّا اُسري بالنبيّ(صلي الله عليه و آله و سلم) قال: يا ربّ ما حال المؤمن عندك؟
قال: يا محمد من اهان لي ولياً فقد بارزني بالمحاربة وأنا أسرع شيء إلي نصرة أوليائي»؛
هنگامي كه رسول خدا در شب اسرا و معراج به ميهماني خداي سبحان شتافت، از خداوند سئوال كرد: پروردگارا! منزلت مؤمن در نزد تو چگونه است؟
خداوند در جواب فرمود:
اي محمد! كسي كه به ولي اي از اولياي من اهانت نمايد، آشكارا با من به ستيز برخاسته است و من براي نصرت اولياي خود، از هر چيزي سريعتر و شتابان ترم.
سپس فرمود: «وما يتقرب إليّ عبد من عبادي بشيء أحبّ إليّ ممّا افترضت عليه وإنه ليتقرب إليّ بالنافلة حتي أُحبّه فإذا أحببته كنت إذاً سمعه الذي يسمع به وبصره الذي يبصر به ولسانه الذي ينطق به ويده التي يبطش بها، إن دعاني أجبته وإن سألني اعطيته»
اصول كافي، ج2، ص352.]؛
هيچ بنده اي از بندگانم با وسيله اي محبوبتر از انجام فرائض به من تقرب نميجويد، يعني بهترين راه تقرب به خداوند متعال انجام فرائض است. سپس افزود: همانطور كه انجام فريضه موجب قرب است، انجام نوافل نيز موجب تقرّب ميشود.
عبد سالك به وسيله نوافل به خدا نزديك مي شود، تا آنجا كه محبوب خدا ميشود، زيرا اين نوافل را اولاً از روي محبت خدا به جاي مي آورد، نه براي محو سيئات يا جبران نقص فرائض و ثانياً آنقدر سير در وادي محبت را ادامه ميدهد تا از محبّ خدا بودن به محبوب خدا شدن نائل شود.
وقتي عبد سالك محبوب خدا شد و خدا محبّ او، همه مجاري ادراكي و تحريكي او به عهده خدا است. اگر او ميفهمد، با نور علمي خدا ميفهمد و اگر كاري انجام ميدهد، با قدرت خدا انجام ميدهد. اگر مي شنود، با سمع خدا ميشنود و اگر ميبيند، با بصيرت الهي ميبيند و اگر سخن ميگويد، با زبان الهي سخن ميگويد.
چنين انساني نه در مسايل علمي درمانده ميشود، نه اشتباه ميفهمد و نه عجز و معصيت در كار او راه دارد. وقتي سخن به اين مقام رسيد، اگر خدا را بخواند او را اجابت ميكند و اگر چيزي از خدا بخواهد، خداوند به او عطا خواهد كرد.
از اين روايت استفاده مي شود كه عبد سالك بايد محبوب خدا شود تا بتواند بهره ببرد. بسياري از سالكان هستند كه محبّ خدا هستند، اما محبوب خدا نيستند.
قرآن مي فرمايد:
إنْ كنتم تحبّون اللّه فاتّبعوني يُحْببكم اللّه [1]؛ به دنبال حبيب خدا رفتن انسان را حبيب خدا ميكند و وصول به اين مرتبه طليعه مقام ولايت است.
باري دست كوتاه و همت سالكاني كه در وادي هراس از دوزخ يا بيابان شوق به بهشت رحل اقامت افكنده اند، يا از اين منزل گذشته، اما گذرگاه محبت خدا و محب حق بودن را منزلگاه پنداشته اند، به بلنداي اين جايگاه رفيع نمي رسد، بلكه همتي والا و تلاشي مستمر و مجاهده اي توانفرسا لازم است تا اين عطيه گرانقدر الهي بهره آنان گردد، گرچه ممكن است بنده اي بيخون دل مجذوب حق گردد و سالكي بيخون جگر محبوب او شود.
شميم ولايت صفحه 71.
فرم در حال بارگذاری ...
شما باید برای دیدن نظرات وارد سامانه شوید در حال حاضر وارد شده اید !
If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)